ای خوشاسودای دل از دیده پنهان داشتن ، مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن ، دیبه ها بی کارگاه و دوک و جولا بافتن ، گنج ها بی پاسبان و بی نگهبان داشتن ، بنده ی فرمان خود کردن همه افاق را، دیو بستن قدرت دست سلیمان داشتن ، در ده ویران دل اقلیم دانش ساختن ، در ره سیل قضا بنیاد وبنیان داشتن ، دیده را دریا نمودن مردمک را غوصگر ، اشک رامانند مرواریدغلتان داشتن ، از تکلف دور گشتن ساده و خوش زیستن ، ملک دهقانی خریدن کار دهقان داشتن ...